گاه‌نوشت های علیرضا کاربُر

درباره زندگی، استارتاپ ها، کسب‌وکارهای اینترنتی و اقتصاد دیجیتال

غمگینم…

بدون دیدگاه

سلام
نماز و روزه هاتون قبول.

این متن رو امشب در اینستاگرام احسان طریقت دیدم.
به شدت با حال و احوال این متن هسمو هستم. دلیل فعالیت کم در شبکه های اجتماعی هم تقریبا همین چیزایی است که اینجا نوشته شده.

«غمگینم! خیلی زیاد. و راستش رو بخواید، امیدم کم شده. امیدم به اینکه واقعا اتفاق خوبی بیافته کم شده.

غمگینم از اینکه می‌بینم آمال و آرزوهای تعداد زیادی در دنبال کردن راه‌های رسیدن به موفقیت اون هم از این لایو به اون لایو افراد کاسب‌کاره. از اینکه با علاقه و اشتیاق فقط توی فضای مجازی با نگاه کردن به آدمهای مجازیِ به ظاهر گوگولی و موفق می‌خوان به موفقیت برسن. ناراحتم که فکر می‌کنن زندگی کردن اونه و حیف و وا اسفا که ما شبیه اونها نیستیم‌.

غمگینم که کسب کردن مهارت و بالاتر بردن دانش رو فدای رشد کردن‌های هورمونی و آمپولی می‌کنن و به جای انجام یه کار ارزشمند که طبیعتا نیاز به زمان هم داره، فقط دنبال رفتن ره صد ساله در یک شب هستن.

واقعا این حجم از عجول بودن، نمایش زندگی‌های الکی لاکچری که فریبنده‌اس، نمایش شوهای پوشالی و … برای چیه؟ می‌خوایم بگیم من از تو بهترم و تو‌ بیا دنبال من تا شبیه من بشی؟ این همه پر کردن دفترهای برنامه‌ریزی و نگاه کردن به افق‌هایی که برای رسیدن بهش تلاش نمی‌کنیم برای چیه؟ که عدم موفقیتمون رو بندازیم گردن شرایط و زمانه و جغرافیا؟

غمگینم از اینکه هنوز متوجه نشدیم که موفق شدن توی لایوهای یه مشت کاسب‌کار و لای پست‌های الکی لاکچریشون نیست. موفق شدن یه آمپول داره و اون هم تلاش کردن و تلاش کردن و تلاش کردنه.

تا ور نکشیم این پاشنه‌ها رو اون روز خوبی که تصویرش رو برامون از دور نشون میدن، واقعی نمیشه. تو رو خدا بسه از این همه نگاه کردن به دست و دهن کاسب‌کارهای چندصدهزار‌فالوئری.

غمگینم. واقعا غمگینم»

متن از instagram.com/ehsantarighat



برچسب‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *