این مطلب در ویژه نامه استارتاپ روزنامه شرق تحت عنوان «بازاریابی درونگرا (17)» منتشر شده و در وبلاگ بازنشر داده می‌شود.

در سه شماره گذشته «بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی» را به عنوان یکی دیگر از ابزارهای «بازاریابی درونگرا» بصورت خلاصه بررسی کردیم و از این شماره به موضوع بهینه سازی برای موتورهای جستجو (SEO ) می پردازیم.

نمی توان از بازاریابی دیجیتال سخن گفت و از مقوله «بهینه سازی برای موتورهای جستجو» یا Search Engine Optimization غافل شد. در یک تعریف ساده «سئو» یعنی مجموعه فعالیت هایی که برای کسب رتبه بهتر در نتایج موتورهای جستجو انجام می گیرد.متخصصین بازاریابی دیجیتال می گویند: «اگر کسب و کار شما در نتایج جستجوی کاربران دیده نشود، این کسب و کار عملا وجود خارجی ندارد.»

سابقه بهینه سازی برای موتورهای جستجو به آغاز فعالیت های موتورهای جستجو بر میگردد. اما در گذر زمان فعالیت های غیر حرفه ای نیز به عنوان سئو در فضای دیجیتال صورت گرفته است که نگاه منفی برخی از صاحبان کسب و کارها را نسبت به این حوزه به دنبال داشته است.

امروزه موتور جستجوی گوگل – به عنوان یکی از اصلی ترین موتورهای جستجوی عمومی – با بروز رسانی دائم الگوریتم های مربوطه، تلاش می کند نتایج جستجو را هرچی دقیق تر به آنچه کاربران انتظار دارند نزدیک کند. ایده اصلی در این الگوریتم ها این است که فعالیت موتور جستجو به فعالیت ذهنی یک انسان نزدیک شود و با حذف نتایج ساختگی یا منحرف کننده، نتایج مناسب را در پاسخ به جستجوهای کاربران ارائه دهد.

اما جایگاه سئو در فرآیند بازاریابی درونگرا در کجا قرار دارد ؟

سئو یک عنصر مهم در طراحی و پیاده سازی «استراتژی بازاریابی درونگرا» است. بنا بر آمار، بخش زیادی از ورود بازدیدکنندگان به اکثر وب سایت های اینترنتی از مسیر «موتورهای جستجو» صورت می پذیرد. لذا تبیین استراتژی مناسب مرتبط با سئو گام بسیار بزرگی برای جذب کاربران می باشد. وقتی کاربران به کمک فرایندهای مرتبط با سئو به وب سایت شما وارد می شوند به محتوایی که شما پیش از این در راستای بازاریابی درونگرا تولید و منتشر کرده اید دست می یابند.

ارتباط سئو و بازاریابی درونگرا یک ارتباط دو سویه است. از یک طرف محتوی پشتوانه سئو است و از سوی دیگر تا به کمک سئو ورود کاربران به سایت فراگیر نشود، مابقی ارکان بازاریابی درونگرا، مثل محتوی کارآیی خود را از دست خواهند داد.

در اینجا قصد داریم ارتباط مابین سئو و بازاریابی درونگرا را از دو جنبه بررسی کنیم :

• محتوی، پشتوانه سئو است:

گفتیم که سئو به محتوا تکیه دارد و می دانیم که «تولید و توزیع محتوا» در قلب همه برنامه های بازاریابی درونگرا قرار دارد. سئو بدون انجام فرایندهای «بازاریابی درونگرا» می تواند به فعالیت خود ادامه دهد اما باید به یاد داشت که «سئو بدون محتوی کاملا بی معنی است.»

امروزه موتورهای جستجو – و در راس آن ها گوگل – به کاربران و تجربیات آن ها از نتایجی که جستجو می کنند، بیش از هرچیز دیگری اهمیت می دهند، به طوری که عبارت Search Engine Optimization در حال تبدیل شدن به عبارت Search Experience Optimization می باشد و اینجاست که اهمیت «محتوای با کیفیت» در فرآیند تبیین و پیاده سازی استراتژی بازاریابی درونگرا بیش از پیش نمایان می شود. کاربران زمانی تجربه خوبی از موتورهای جستجو دریافت می کنند که نتایج جستجوی آن ها دقیقا چیزی باشد که انتظارش را دارند.

همانطور که در شماره های قبل اشاره شد، تولید « محتوای با کیفیت و جذاب » به صورت مداوم کار سختی است. از طرف دیگر اکثر متخصصین سئو با مسائل مرتبط با «محتوی» سر رشته ای ندارد. این موضوع باید در تعریف و تبیین استراتژی بازاریابی درونگرا مورد نظر قرار گیرد.

• سئو ترافیک سایت را مدیریت می کند.

همانطور که می دانیم اولین قدم در فرایند بازاریابی درونگرا جذب مخاطب (یا بازدیدکننده) به سمت وب سایت می باشد و این دقیقا همان کاری است که از فرایند سئو انتظار داریم.

سئو در همه چهار مرحله بازاریابی درونگرا – یعنی جذب، تعامل، تبدیل و وابسته شدن کاربران – نقش دارد اما در مرحله اول یعنی جذب مخاطب، نقش اصلی را بازی می کند. بدون وجود ترافیک ورودی به سایت، کاربران فرصت مواجه شدن با «محتوای تولید و منتشر شده» و دیگر فرآیندهای بازاریابی درونگرا را نخواهد داشت. در اصل این سئو است که قدم اول در ارتباط دائمی که بازاریابی درونگرا بین کاربران و سایت تدوین کرده است را بر می دارد.

از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که سئو و بازاریابی درونگرا – و به طور مشخص بخش «محتوی» – مقوله هایی هستند که به ظاهر از هم مجزا بوده ولی در عمل با یکدیگر در ارتباط تنگاتنگ قرار دارند.